حفاظت از چشم سوم - دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
هنگامي كه دو نفر انرژيهاي چاكراي چشم سومشان را مخلوط كنند، قدرت روشنبيني آنها افزايش مييابد. اگر هر دو همزمان انرژيهايشان را خالصانه ادغام كنند و واقعاً در مركز چشم سوم قرار بگيرند، فهم آنها براي درك پديدههاي مختلف بسيار افزايش پيدا ميكند. در اين حالت يك نور بسيار زيبا و درخشان سبز رنگ در اطراف آنها ديده ميشود، اين بيشتر در مردمان پاك و خوب اتفاق ميافتد. تركيب انرژيهاي چشم سوم از طريق ارتباط فيزيكي، عاطفي و يا فكري صورت ميگيرد. ارتباط عاطفي و فكري از راه دور نيز امكان پذير ميباشد، به همين دليل افراد از راه دور نيز ميتوانند بر چشم سوم يكديگر اثر بگذارند.
در اين ارتباطات اگر يكي از آن دو نفر، يا هر دو نفرشان داراي چشم سوم ناپاك باشند، آن رنگ سبز درخشان، كدر، مات و تيره ميشود. اين افراد اشرافشان به ابعاد ماورائي كاهش پيدا ميكند و محدود ميشود. افرادي كه با هم ارتباط نزديك فيزيكي و متافيزيكي دارند و يا آنهايي كه با هم ازدواج ميكنند، بايد خيلي مواظب اين پديده باشند. در اين حالتها اگر فقط چشم سوم يكي از دو نفر داراي مشكل است، نفر مقابل بايد خيلي مواظب باشد. اين بدان معنا نيست كه مردم از هم جدا شده يا جداي از هم زندگي كنند، بلكه بايد مواظب چشم سومشان باشند و از آن محافظت كنند. اين كار بسيار آسان است، ما ميتوانيم يك حلقهي محافظ كامل و هميشگي براي چشم سوم خود ايجاد كنيم. در بعضي افراد نيز چشم سوم به محافظت اختصاصي نياز دارد.
آسانترين و مطمئنترين راه براي حفاظت از ابعاد فيزيكي و متافيزيكي خود ـ حفاظت از هاله، چاكراها و چشم سوم ـ توسل به حضرت حقتعالي ميباشد. همچنين به نظر ميرسد كه غسل و وضو با ايجاد حصاري از نور ماورايي پيرامون هالهي انسان، از هاله، چاكراها و چشم سوم مواظبت ميكنند و از ورود عوامل منفي و مخرب به هاله و اثرگذاري آن بر چشم سوم جلوگيري ميكنند. اين فرضيه نيز از طرف نويسنده اين كتاب ارائه شده است و به نظر ميرسد با مطالب ديني هماهنگي داشته باشد. حضرت امام خميني (قدس سره)، وضو و غسل را نور ميدانند و ميفرمايند: «وضو نور محدود و غسل نور مطلق است» (آداب نماز، ص77)
در احاديث وضو را نور، و وضو روي وضو را نور روي نور معرفي نمودهاند. پيامبر گرامي اسلام ـ عليه آلاف التحيّه و الثناء ـ فرمودهاند: « (روز قيامت) بر اثر وضو، با پيشاني و دست و پاي سفيد بر من وارد ميشويد و هيچ كس جز شما اين خصوصيّت را نخواهد داشت.» حضرت امام رضا عليهالسلام نيز وضو را باعث پاك ساختن دل براي ايستادن در حضور خداي جبّار ميدانند. (ترجمه ميزان الحكمه، ح21915 و 21912)
man7tomani
31-03-2008, 03:00
مراقبهي چشم سوم (تمريني از علامه طباطبايي) - دکتر مطلب برازنده
مآخذ: کتاب متافیزیک و چشم سوم، تآلیف مطلب برازنده، انتشارات نوید
«... شناخت خداوند يك امر بديهي و روشن و از بديهيترين بديهيّات است و آنچه كه مانع شناخت خداوند است جهل نيست بلكه غفلت است و اين غفلت نيز در اثر مشغول شدن به امور بيارزش و پست دنيا ايجاد ميشود؛ پس خداوند براي هيچ كس دوتا ((دل)) قرار نداده است.
پس همين دل است كه اگر اشتغال به دنيا پيدا كند موجب محبّت آن ميگردد و تمام همّت و تلاش انسان به آن تعلّق ميگيرد؛ پس همين امر تمام دل را به اشتغال خود در ميآورد و ديگر جايي از اين آينه دل صاف نميماند تا جمال خداوند سبحان در آن منعكس شود و معرفت حاصل شود؛ پس همانا مسأله، مسأله دل است.
و اگر ميخواهي درستي سخن ما را بيازمايي، مكان خلوتي را انتخاب كن كه هيچ مشغول كنندهاي از قبيل نور و صدا و اثاث منزل و غيره در آنجا نباشد، سپس طوري بنشين كه مشغول به كاري نشوي و حواست پرت نگردد و چشمانت را بسته نگهداري، آنگاه صورتي را مثلاً صورت ((1)) را در خيال خود مجسم نمايي كه كاملاً توجّهات به آن معطوف گردد و هشيار باشي كه هيچ صورت خيالي وارد محوطه صورت ((1)) نشود؛ پس در اين هنگام كه ابتداي كار است درمييابي كه صورتهاي خيالي ديگر مزاحم تو شده و ذهن تو را ميخواهند تاريك و مشوّش نمايند، صورتهايي كه بسياري از آنها قابل تشخيص و شناسايي از يكديگر نيست، صورتهايي كه از افكار روزانه و شبانه و مقاصد و خواستههاي توست، حتّي اين افكار چه بسا دربارة اين باشد كه يك ساعت بعد از بيداري در فلان جا خواهي بود يا با فلان شخص ملاقات خواهي كرد يا فلان عمل را انجام خواهي داد؛ اين در حالي است كه تو در خيال خود فقط به صورت ((1)) نظر داري و به آن توجه ميكني و اين تشويش ذهن مدّتي با تو خواهد بود و تداوم خواهد داشت. پس اگر چند روزي به تخليه و پاكسازي اين خيالات مزاحم اقدام نمايي، بعد از مدّتي مشاهده ميكني كه آن خيالات و خواطر روبه كاهش گذاشته و هر روز كم ميشود و خيال نيز نوراني ميگردد تا اينكه احساس ميكني هر چه به دل و ذهن تو خطور ميكند، چنان روشن است كه گويا آن را با چشم حّس خود مشاهده ميكني آنگاه اين خواطر به طور تدريجي روز به روز كمتر ميشود تا اينكه هيچ صورتي با صورت ((1)) باقي نميماند. اين مطلب را خوب تحويل بگير! و از اينجاست كه صحّت ادّعاي ما را قبول ميكني كه همانا سرگرم شدن به امور دنيوي عامل اصلي خود فراموشي و غفلت از ماوراي ماده ميگردد و همانا حركت به سوي باطن، با روگرداندن از ظاهر و روآوردن به ماوراي ماده، صورت ميپذيرد، پس اگر خواستي مثلاً از همان طريق مذكور نفس خود را مشاهده نمايي، آن خواطر و موانع را كه همان هواهاي نفساني و مقاصد دنيوي است، چند برابر خواهي يافت؛ پس طريق منحصر به فرد براي دستيابي به معرفت، تصفيه دل از دنيا و زرق و برق آن و هر حجابي كه مانع ديدار خداوند سبحان ميگردد، ميباشد؛ پس تمام اسباب و دستوراتي كه گفته شده از قبيل مراقبه، خلوت و غيره، فقط براي دستيابي به اين حالت قلبي است، سپس توجّه كامل قلب تو به سوي خداوند سبحان و تشرّف به حضرتش ـ عزّاسمه ـ ميباشد و اين همان ذكر خدا و تشرّف به محضر حضرت حقّ است و آن آخرين كليد است و خداوند هدايتگر انسان است.» (طريق عرفان، ص109 تا 111)///
نظرات شما عزیزان: